002 breaking templates-of_the_mind_1
Transcript of 002 breaking templates-of_the_mind_1
![Page 1: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/1.jpg)
و مشکالتجهانشما
دیگر دیدگاهی از
کوتاه داستانیجالب ولی صفحه بعد
![Page 2: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/2.jpg)
دختر کار، ازسر برگشت در 3پدریخانه به کودک مهد از را خود ساله
. بود آورده
پدر لباسکار آوردن در پسازو کرد خواندن روزنامه به شروع
پرسیدن سوال به شروع بچه دخترصفحه بعد
![Page 3: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/3.jpg)
برای • لباس آوردن در از پس روزنامه درخانه خبرهای آرامش در خواست می اوبخواند را
: رنگیه؟ چه آسمون بابا کوچولو دخترآبی: پدر
: هم قرمز بابا ولی کوچولو دخترهست!
. نیست: نه پدر : خودم هستمن چرا کوچولو دختر
. میشه قرمز آسمون که دیدم عصرهاصفحه بعد
![Page 4: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/4.jpg)
هم درستهپدر: قرمز آسمون. باشه میتونه
: نه؟ هستمگه هم زرد بچه دختر. باشه: هم زرد نمیکنم فکر پدر : دستو که ولیصبح بچه دختر
که دیدم شستم را صورتم. است زرد آسمون
صفحه بعد
![Page 5: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/5.jpg)
بازی: عروسکهات با خوای نمی تو پدرروزنامهام هم من تا کن بازی برو کنی؟
. بخونم را : بابا باشه بچه دختر
باز بچه دختر بعد لحظهای چند Dولیمانند سواالت از انبوهی با برمیگرددمیره مامان چرا است؟ رنگی چه دریا
و ..... ؟ نمیخوابه عروسکم چرا بابا کار؟
صفحه بعد
![Page 6: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/6.jpg)
میگیرد تصمیم پدرسرگرم نحوی به را بچه دختر
ساعت نیم حداقل تا کند . باشد داشته آزاد وقت
یک ذهنشرسید به فکریتبلیغات برای شرکت
برگ بزرگی به عکسیبه زمین کره از روزنامه
روزنامه در شده باز صورت. بود کرده چاپ
صفحه بعد
![Page 7: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/7.jpg)
را روزنامه برگ پدربه را آن 50کند
پارهها و پاره قسمت. کرد مخلوط هم را
صفحه بعد
![Page 8: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/8.jpg)
به: میخواهی اگر دخترم ببین پدرتکههای این اول باید دهم جواب سواالتتشکل تا کنی هم سر و بگیری را روزنامه
. درستشود اول مثل زمین کره : گفت و کرد نگاه پدر به تعجب با بچه دختر
اونو من اگه بدید قول هم شما ولی باشه! خوب نخونی روزنامه دیگه کردم درست
بابا: برو برم خوبم دختر قربون باشه پدر
صفحه بعد
![Page 9: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/9.jpg)
تا که اندیشید وپدر رفت دختر. بود خواهد دخترشسرگرم ساعتها
10. بازگشت بچه دختر بعد دقیقه : بازی بیا حاال شد تمام بابا بچه دختر
ببینم: شد؟ تمام پدربود شده درست دنیا کرد نگاهی پدر : کمکت مامان نکنه پرسید تعجب با
کرد؟! : نیومده هنوز که مامان نه بچه دختر
صفحه بعد
![Page 10: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/10.jpg)
دیدی؟: جغرافی کتاب رو از پدر : چیه؟ دیگه جغرافی جغ جغ بچه دختر
که او میگوید دخترشراست اندیشید پدر. نمیداند چیزی جغرافی از
را: دنیا سرعت این با پسچگونه پدرکردی؟ درست
: من نکردم درست را دنیا من بچه دخترپشتصفحه که عکسآدمی فقط
دنیا کردم درست را بود ایستاده روزنامه. شد خودشدرست
صفحه بعد
![Page 11: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/11.jpg)
داستان یک تنها و واقعیاینبود ساده
کنید باور امامسایل مشکالتو از بسیاریسادهای بسیار راهکارهای
را نگاهتان است کافی دارند. عوضکنید
صفحه بعد
![Page 12: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/12.jpg)
میخواهد دلتان که هرطور را دنیاشرطی به کنید درست میتوانیدپشتآن که انسانهایی ابتدا که
کنید درست را ایستادهاندو
به هنگامی تنها خودت دنیای برایاز که آرزوهایتخواهیرسیدبرای را خود و کنی شروع خود
بسازی .آرزوهایتصفحه بعد
![Page 13: 002 breaking templates-of_the_mind_1](https://reader036.fdocuments.in/reader036/viewer/2022070604/5495cb83b4795935148b45ad/html5/thumbnails/13.jpg)
نمیماند ما منتظر آیندهآینده منتظر هم من بنابراین
از را آیندهام من بلکه نمینشینمآن آینده در تا مینویسم امروزشادی با آرامشیهمراه با را
بخوانم!!
پایان