به نام خدا مركز تحقيقات فلسفه و تاريخ پزشكي موضوع بحث
description
Transcript of به نام خدا مركز تحقيقات فلسفه و تاريخ پزشكي موضوع بحث
به نام خدا مركز تحقيقات فلسفه و تاريخ پزشكي
موضوع بحث
كاربرد فلسفه در آموزش بيمار وپزشك با رويكرد بيمار محوري
مقدمه
Complexity Science and Translational Medicine ( Holistic Health State needs Metacognition and Metcognition needs Translational Medicine)
Complexity worldview a deeper and a structural worldview not linear
Holistic Medicine Needs Transitional Medicine
واژه نامه
يك دوره دو هفته كالسهاي مراقبت از خود برنامه تخصص بيمار :بين متخصصين و بيماران مي باشد كه رويكرد تخصصي در
موضوعات بيماريهاي مزمن دارد. ( براي اولين بار در دانشگاه استانفورد طراحي شده است.)
ارتقا خود تنظيمي مستقل افراد در مديريت توانمند سازي افراد :فردي
: در مقابل رويكرد بيماري محور تعريف شده رويكرد بيمار محورو محور قرار دادن الويتهاي بيمار جزو اساسي ترين اهداف اين
رويكرد مي باشد. : تن زيسته)Lived body ( ايده مرلو پونتي براي رفع كاستي :
هاي سه ايده (بدن ابژه-بدن سوژه-بدن انعكاسي) ارائه نموده و ميان ابژه و سوژه قرار داده شده و از به هم تنيدن اين دو به
وجود ميايد.
واژه نامه
پدیدار شناسی: ) مرکب از Phenomenology(معادل واژه ی التین فنومنولوژی
دو واژه ی فنومن به معنای پدیده یا پدیدار و لوژی به معنای شناخت، مکتبی است که با تاکید بر وجوه التفاتی ذهن و با هدف منظم ساختن فلسفه به طورکلی و فلسفه شناخت به
پایه گذاری شد. این مکتب ادموند هوسرلطور اخص توسط در پی آن است که با تفکیک آگاهی با واسطه و بی واسطه از
که بدون واسطه آگاهی انسان را از پدیدارهای ذهنی یکدیگر، در ذهن وی ظاهر می شوند و ممکن است حتی عینیتی هم
نداشته باشند، مورد مطالعه قرار دهد.
پديدار شناسي
هر فعالیت ذهنی "وجه هوسرل معتقد است که یعنی چیزی که ذهن ما در التفاتی" خاصی دارد،
موردش به تفکر می پردازد در یک لحظه خاص به دلیل التفات ذهنی موجود م ی شود، حال آن که ممکن است
آن وجود ذهنی، موجودی عینی نباشد.
ضرورت نياز به كاربرد فلسفه در آموزش
كه روند كالس محوري و ارائه اطالعات متا آناليزها نشان داده اندشفاهي تاثير بسيار اندكي در آموزش بيماران دارد.
بيمارمحوري به جاي بيماري محوري جايگزين شدن روند در بالين بيمار تفكر پيچيدگي به جاي تفكر خطي جايگزين شدن روند از روند آموزش كالس محوري و ارائه اطالعات عدم تابعيت بيمار
شفاهي عدم انعكاسي بودن)Non reflective learning آموزش سنتي (
امروزه با نيازهاي بيمار در مدل عدم تطابق مطالب و شواهد و آموزش
پيچيدگي عدم انعطاف پذيري)Flexibility روند آموزش سنتي بر اساس (
)اموزش مبتني بر Life Long Learningمختصات متغير بيمار (منوي از قبل تهيه شده به جاي منوي سفيد
نياز به رويكرد فلسفي در مراقبت از خود
خود از مفهوم( Self care)مراقبت يك دارايو داشته ودرمان بهداشت سيستم در مركزي
ارتقا و سازي باز ف حفظ براي است اي وسيله . باشد مي سالمت
باعث شود انجام خوبي به اگر خود از مراقبتبه فرد دسترسي و نمو و سالمت سازه يكپارچگي
. شد خواهد سالمت هوليستيك حالت يك
نياز به رويكرد فلسفي در مراقبت از خود
مراقبت از خود به عنوان يك مفهوم باليني برايمتخصصان سالمت بوده و نيازمند يك رويكرد
فلسفي و بررسي استادانه تر ميباشد. تن زيسته)Lived body به عنوان مركز درك (
فرد و محوريت رويكرد مراقبت از خود مي باشد.
تن زيسته
: تن زيسته)Lived body ( ايده مرلو پونتي براي :رفع كاستي هاي سه ايده (بدن ابژه-بدن سوژه-بدن
انعكاسي) ارائه نموده و ميان ابژه و سوژه قرار داده شده و از به هم تنيدن اين دو به وجود ميايد.
يك آگاهي تجسم يافته كه درگير با جهان مي باشد.تن زيسته .در كارهاي روز مره فرد آگاهي از بدن خود ندارد. ( سارتر).تن زيسته در سكوت عبور مي نمايد) بيماري باعث از هم گسيختگي تن زيستهLived body و (
مي شود.object body به Lived bodyتبديل dis-appearance and dys-appearance
تن زيسته
.تجربيات انسان اغلب تجسم مي شود. در زندگي روزمره بندرت تجربيات ما موضوعي
)Thematic .مي شود ( وقتي فرد در زندگي روزمره با ديگران تعامل و
واكنش دارد به بدن خودش فكر نمي كند. .بدن اغلب ناپديد از التفات ذهن مي شود به بدن ناپديد از التفات ذهن تن زيسته گفته
ميشود.
تجسم خود آگاهي
، يك روند خود شفادهي (خود تجسم خود آگاهيترميمي) است كه مستلزم خود پژوهشي، خود مشاهده گي ، ودانش خود شناسي مي باشد.
بر چگونگي توجه تاكيد اصلي تجسم خودآگاهي(التفات نمودن ) به تجربيات ذهني مان در آن
لحظه ميباشد. تاكيد بر جدائي ذهن از روند پزشكي سنتي )
بدن) بر جدا بودن تجربيات بدن از تجربيات ذهن مي باشد.
تن زيستهتجسم خودآگاهي
روند درمان روانپزشكي طب بيو مديكال بر شناخت نوعتجربه هيجاني ، در مان داروئي ، ودرمان مشاوره ائي
جهت بهبودي مي باشد. اين نوع روند در ايجاد خودآگاهي و توانمند سازي عميق در
خود مديريتي بسيار نا كارآمد مي باشد. در واقع روند درمان سنتي غربي نمادFire وكنترل
مركزي ميباشد. F= Fragmentation I =Impersonal R=Reaction E=Episodic
تجربه
،جامع ترين تعريفى که تاکنون از يادگيرى ارائه شده) Marquiz) و مارکوئيز (Hilhgardتعريف هيلگارد (
است. اين دو روانشناس، يادگيرى را بدين گونه تعريف � کرده اند :يادگيرى عبارت است از فرايند تغييرات نسبتا
پايدار در رفتار بالقوه� فرد، بر اثر تجربه.تجربه )Experience ( : آزمودگی در مفهوم
عمومی به همه مهارت ها و دانسته ها، از برخی پدیده ها و موضوعات که ناشی از برخورد با آن
موضوع و درگیری با آن پدیده در خالل دورانی معین است، اطالق می شود.
Experience تجربه -
: انواع تجربه زماني كه يك شي يا محيط تغيير نمايد(خواص تجربيات فيزيكي :
فيزيكي ):(رواني-منتال) تجربه ذهنی شامل جنبه ای از عقل و تجربيات ذهني
آگاهی، تجربه به عنوان ترکیبی از اندیشه، ادراک، حافظه، احساسات، خواهد شد و تخیل، از جمله تمام فرایندهای شناختی ناخودآگاه.
: (عاطفي) مفهوم تجربه احساسی نیز در مفهوم تجربيات احساسيهمدلی به نظر می رسد.(احساسات مربوط به عاشق و معشوق و يا مهر
مادري ) (مذهبي يا معنوي) تجربيات روحي تجربيات اجتماعي
تجربه
ـ درواقع نوعي (مواجهه)يا(آگاهي بي تجربه واسطه) است.
،گويانوعي رهيافت روحي وگونه اي درگيري تجربهمستقيم وآگاهي دروني از يك موضوع و وضعيت مي
باشد.1 و متن حادثه هرگز براي فاعل -تجربه دريافت زنده و پويايي است
تجربه فراموش نخواهد شد.
. فردي كه در متن تجربه به انسان احساس »همدلي« مي دهد) 2حادثه بوده است فرد مشابه خود را خوب درك مي كند.
) تجربه آزمايش شخصي و غير قابل انتقال به غير است.3
مرلوپونتي
اين افق معناداري ، كه هر تجربه ائي را فرا مي گيردو آن را به لحاظ محتواي توصيفي اش از هر تجربه ديگري متمايز مي سازد حتي زماني كه چنين تجربه
هايي عين يكساني دارنند.
شناخت همان تجسم است
يكي از هيجان انگيز ترين تئوريهاي علوم شناختيشناخت همان تجسم اين موضوع مي باشد كه
است. درك و درج ( بودن)ما مرلو پونتي معتقد بود كه
در دنيا توسط تجسم صورت مي گيرد. ادراك ناشي از تجسم ذاتا مشاركتي است ، يك
مشاركت فعال ميان بدن درك كننده وآن چيزي كه درك شده.
” من“ بدن“ وجهان يك رابطه متقابل بينميباشد.
تجسم تجربه
مرلو پونتي معتقد بود كه اگر تجربه و معنا به طوركامل هماهنگ باشند باعث تسهيل مسئوليت پذيري
فرد در زندگي مي شود. مرلو پونتي در بحث تجسم يك راديكاليسم (افراط
گرا) بود. مرلو پونتي از تجسم خودآگاهي به بودن بين جسمي
و استدالل نمود كه انعكاس درون جسمي باعث حذف دوگانگي فرضيه ابژكتيو و سابژكتيو مي شود.
فالسفه پديدار شناسي بر افق جهاني تجربه تمركزنموده اند.
خود آگاهي بدني
سارتر توجه ما را به ابعاد هستي شناسي سوميهدايت نمود. بنام خودآگاهي بدن از بدن
مي گويد من با ديدن بدن ديگران متوجه سارتر بدن خود مي شوم.
تنها ابزاري كه براي درك و فهم مرلو پونتي :انسان دارم بدن خودم است.
مرلو پونتي و بدن
است كه از طريق آن من در بدن ماشيني)مرلو پونتي(دنيا استقرار يافته ام .
براي تمام تجربيات من افقي نهان بدنميباشد و مقدم بر تمام افكار تعيين
كننده ميباشد. درك ودرج ما(Insertion در دنيا ار )
)مرلو صورت مي پذيرد . تجسم طريق پونتي(
دنياي حضور اساسي و فراگير در تجسم ما دارد. زندگي
embodied self-awareness تجسم خود آگاهي
embodied self-awareness’ - I reflect on my own body as a researcher and analyzing embodied experience for access a Conceptual experience and perception and cognition.
Patient ‘detective work’
there are three contrasting types of headache:
1- a hyperglycaemic headache is very severe and ‘you can actually feel your arteries pumping’.
2- A hypoglycaemic headache is ‘like a hangover and your eyes feel heavy’.
3- A common-and-garden headache is different again: a tight band at temples and neck.
تن زيسته وبيماريهاي مزمن همراه
four distinct types of fatigue each linked with different ‘silent’ organs or body systems.
1-With CKD, ‘you’re sleeping a lot, that sort of tiredness’.
2-With getting over a cold, ‘it's tired, a bit like weary-tired’ ‘You don’t want to get up.
3-When her blood sugars are high, it's more like lethargy. You don’t want to do anything’.
3-When her blood sugars are very low: ‘You float away into this sleep, and you’re like you’re on air’.
براي دسترسي به ذهن مجسمeSelf & PHBN
پذیرش خود ارتقا دانش خود شناسيخود تحقیق و خود مشاهده تجزيه و تحليل انعكاسي در خودتوجه باز؛ شاهد آگاهی و در حال حاضر آگاهی لحظه ایتعلیق هر گونه قضاوت نسبت به خودپذیرش و هماهنگ پاسخ فراگیر از حواس بدن، احساسات، افکار، توانایی های ادراکی
گسترش یافته و تجربیات معنوی، حس عمقی و interoceptiveاحساس حس
مزاياي ذهن مجسم در بيمار
مزایای آگاهی تجسم خود چه هستند
(توانمند سازي )احساس توانمندی در ظرفیت خودشناسی (افزايش كاپاسيتي) پذیرش بزرگ خود (خود سازماندهي و وتسخير توان مراقبت از خود)تجدید خود و ترمیم انرژی رهایی از تنش های جسمی و روانی وضوح ذهنی عادات تنفس سالم آرامش ذهن ، پیدا کردن سکون ، تجربه ذهن بدون تنش قوی تر و مثبت تر ، اتصال به اعتماد به نفس به خود آرامش عمیق تر حس درونی از دانستن بیشتر احساس پایه و در حال حاضر در جهان .پتانسیل برای تجربه روح به عنوان ساکن در زندگی گنجانده شده است احساس بیشتری از اتصال به زندگی است. ( چنگ زدن بهتر به دنيا با معنا و مفهوم
واال)
Lived BodyEmbodied Self Awareness
ماحصل بينش و نگرش در هم تنيده تجسم خود آگاهيشدن و يكي بودن ذهن و بدن (مرلوپونتي) مي باشد و در
تالش در به آغوش كشيدن ظرفيت خود شفادهي ذاتي انسان (خصيصه خود سازماندهي علم پيچيدگي) ميباشد.
(تجسم خود آگاهي) به ما مي آموزد اين رويكرد خود شفادهيكه چگونه و در كجا افسردگي ، اضطراب ، تروما، استرس و
بيماريهاي مزمني كه در حال تجربه آنها هستيم چگونه . مديريت و باعث كاهش ديسترس شويم
است که اغلب در حوزه طب غربی درماندر حالی که مفهومي ذهني و مربوط به ) Healing(شفا مرسوم است،
تجربيات ذهني ما ميباشد.
Lived BodyEmbodied Self Awareness
به طور همزمان در عين حال و تجسم خود آگاهيشامل شاهد تجربه مفهومی بسیار متفاوت
یک فرایند شناختی است که تجربه مفهومی است .با تمرکز بر مفاهیم، نظریه ، تفاسیر از تجربه ماشامل
ها، فرضیه ها، افکار، طبقه بندی، برنامه ریزی، استدالل، و قضاوت است.
با این حال، شامل بودن و توجه تجسم خود آگاهيبه زمان حال کامل ذهنی، که قادر به احساس درد می
کند، شادی، غم، بی حسی، حضور فیزیکی و تفکر مفهومی و بدون قضاوت و یا تالش برای اجتناب از آن.